اما در این میان هستند افرادی که به مصرف بعضی مواد عادت میکنند، بهگونهای که از حالت عادی خارج شده و به شکل اعتیاد درمیآید. اما به راستی اینگونه افراد چه خصوصیاتی دارند و چرا و چگونه به اعتیاد روی میآورند و انگیزه واقعی آنها چیست؟
سالهاست که این پرسشها ذهن بسیاری از محققان را بهخود مشغول ساخته است ولی به واقع چه پاسخی میتوان برای آنها یافت و چگونه میتوان از بروز این مشکل جلوگیری کرد.
بسیاری از محققان بر این باورند که ساختمان شخصیتی بعضی افراد برای پذیرش اعتیاد مساعدتر از دیگران است؛ درواقع افرادی که مستعد اعتیاد شناخته میشوند بیش از بقیه در معرض خطر وابستگی قرار دارند. البته شرایط عاطفی شخص برای سوق دادن او به اعتیاد شرط لازم است اما شرط کافی به حساب نمیآید.
برای گام نخست در کمک به افراد معتاد باید مشخص کرد که ماده مخدر مورد مصرف چگونه و به چه میزان بر شخصیت فرد تسلط پیدا کرده و تا چه میزان توانسته ارتباطات او را تحتالشعاع قرار داده یا آنها را مختل سازد.
دلایل گرایش به موادمخدر
از سنین خطرناک برای گرایش به مصرف موادمخدر، نوجوانی است. با وجود تمام تلاشهای والدین برای جلوگیری از رویآوردن فرزندانشان به مصرف موادمخدر، باز هم این گرایشها بهوجود میآیند. بنابراین آنها باید درباره بسیاری از نتایج تغییرات ذهنی و رفتاری ناشی از مصرف اینگونه مواد اطلاعات کافی داشته و واقعبین باشند.
معمولا افراد با چنین اهدافی به مصرف موادمخدر گرایش پیدا میکنند: لذت بردن از معاشرت با دیگران و بالا بردن شأن اجتماعی خود، نمایش اینکه از هیچچیز نمیترسند و دلیلی ندارد از قانون خاصی پیروی کنند چون حالا دیگر بزرگ شدهاند، احساس شور، هیجان و لذت بیشتر، آگاهی از تجربیات تازهای که از دیگران راجع به آن شنیدهاند، کاهش تنش و تسکین درد، بیان آزادانه خود و...
اما فراموش نشود هر نوع ماده مخدر بر اثر تکرار یا حتی تنها با یک بار مصرف باعث ایجاد اعتیاد میشود. البته مصرف بسیاری از انواع موادمخدر اعتیاد فیزیکی نیز بهوجود میآورد. درواقع هر یک از انواع موادمخدر نوعی سم هستند که میزان و دفعات تکرار در مصرف آنها میتواند تاثیرات مضر و حتی مهلکی داشته باشد. تا زمانی که مصرف ماده مخدر ادامه دارد، وابستگی فیزیکی آشکار نمیشود، اما هنگامی که ماده مورد مصرف برای مدتی به بدن نرسد، علائم آن ظاهر میشود که میتواند گاهی بسیار شدید و خطرناک باشد.
وابستگی روانی به مواد از وابستگی فیزیکی خطرناکتر است. وابستگی روانی به معنای تمایل به مصرف ماده یا چیزی است که تاثیرات لذتبخش و رضایتبخشی داشته باشد. این نوع وابستگی کم و بیش در همه ما وجود دارد. مثلا ما معمولا به نوعی فعالیت مانند تماشای تلویزیون، خواندن کتاب، یا اشتغال به هرگونه کار دیگری عادت میکنیم و این را تنها هنگامی متوجه میشویم که به دلایلی مجبور به ترک آنها میشویم؛ در این هنگام است که جای خالی آنها آزارمان میدهد و متوجه میشویم که به آنها عادت کردهایم. بدینترتیب وابستگی را میتوان به وابستگی روزانه و معمولی و وابستگیهای بیمارگونه تقسیم کرد.
آگاهی، بهترین راه پیشگیری
متأسفانه بسیاری از نوجوانان، جوانان و افراد مستعد ابتلا به موادمخدر، معمولا دلایل گرایش خود را کنجکاوی و ناآگاهی از عواقب سوء آن برمیشمارند. درواقع نوجوانان هنگام خرید موادمخدر بههیچعنوان اطلاع دقیقی از مشکلاتی که میتواند برایشان بهوجود آورد ندارند زیرا فکر میکنند آنها فقط یکی، دو بار امتحان میکنند اما هیچگاه معتاد نمیشوند؛ حال آنکه چنین تفکری بسیار غلط است و همین موضوع آنها را به مصرف هر چه بیشتر مواد سوق میدهد. بنابراین بهتر است والدین با ارائه اطلاعات مفید درباره مضرات موادمخدر به نوجوانان، آنها را بهخوبی آگاه سازند. ولی فراموش نشود وظایف والدین توضیح دادن است، نه قضاوت کردن. آنها میتوانند در اطلاعات خود توصیههای لازم را درباره خطرات موجود ارائه دهند و با اشاره به نشانههای هشداردهنده، نکات لازم را هم پیشنهاد دهند. با توجه به اینکه نوجوانان در حال رشد بهطور مستقیم از تجربیات شخصی خود و بهطور غیرمستقیم از تجربیات دیگران چیزهایی میآموزند، والدین نیز میتوانند با در اختیار گذاشتن تجربیاتشان، سطح آگاهی فرزندانشان را بالا ببرند.طبیعی است که فرزند شما با خروج از دوره کودکی و ورود به نوجوانی به فکر تجربه کردن چیزهای جدید و خطرناکی مانند موادمخدر بیفتد.
در بسیاری از موارد وقتی نوجوانی میپذیرد که برای نخستین بار مواد مصرف کند، یعنی نخستین باری است کهگیر افتاده است. او برای مخفی کردن مصارف قبل، مجبور به دروغ گفتن میشود. بنابراین والدین باید با ارزیابی مجدد رفتارهای اخیر فرزند خود دریابند که آیا رفتاری غیرعادی یا مشکوک (مثلا تاخیر در آمدن به خانه یا بیرون رفتنهای شبانه مکرر با دوستی که تجربه مصرف موادمخدر را دارد) داشته است یا خیر؟ فراموش نکنید بهای حفظ فرزند از اعتیاد برابر است با محدود کردن آزادیهای مهم و این نیز به معنای مراقبت همیشگی و مستمر است؛ البته بهگونهای دوستانه و غیرمستقیم، نه بهصورتی که مقاومت نوجوان را بالاتر ببرد و او را بیشتر قانونگریز کرده و به سمت خطر مصرف مواد و آسیبهای دیگر سوق دهد.
چرا عادت میکنیم؟
اصولا انسان موجودی است سرشار از عادتهای متفاوت که از طریق انتخابهای مکرر، الگوهای رفتاری خود را انتخاب میکند و براساس آنها افراد تاحدودی رفتار و واکنشهایش را تعیین میکنند. عادتها قدرت زیادی دارند زیرا اجازه میدهند تا با ساده کردن زندگی خود، هر روز همه چیز را برای تصمیمگیری از اول آغاز نکنیم و مطابق روزهای قبل کارهایمان را تکرار کنیم.
مهمترین چیزی که والدین باید درباره عادتها به خاطر بسپارند این است که آنها میتوانند در مواقعی خوب یا گاهی هم زیانبار باشند، بنابراین میتوانند با نظارت بر فرزندانشان باعث ترغیب آنها به عادات خوب و رهاییشان از عادات زیانبار شوند.
متأسفانه با عادت کردن به الگوهای غلط، توجه به عادتهای خوب کمرنگتر میشود، به همین دلیل نوجوانان نیز درصورت شروع به مصرف موادمخدر بیشتر در معرض خطر اعتیاد قرار خواهند گرفت. پس یکی از بهترین کارها برای تشویق نوجوان، در پیش گرفتن الگوی صحیح زندگی، انجام ورزش و خوگرفتن به عاداتی است که سلامتی او را تضمین میکند. ورزش کردن روزانه و منظم یکی از بهترین کارهایی است که هم انرژی نهفته در نوجوانان را بیشتر آزاد میکند و هم شرایط برخورداری از هیجان شرکت در رقابتهای سالم را برای آنها فراهم میآورد.
درواقع بهترین راه پیشگیری از توجه فرزندانتان به الگوی غلط و موادمخدر، رعایت الگوی سالم و روش صحیح زندگی از سوی خود شماست چون والدین به اشکال مختلف میتوانند بر فرزندان خود تاثیر بگذارند؛ مثلا نظرات بیانشده از سوی والدین تاثیر زیادی بر چگونگی رفتارهای فرزندان دارد زیرا آنها میآموزند دنیای اطراف خود را از منظر ارزشهای والدین خود ارزیابی کنند. نوع ارتباط والدین نیز تاثیر مهمی دارد زیرا آنها با تمایل داشتن یا نداشتن برای صحبت درباره موضوعاتی خاص، مطالبی را که فرزندشان حق صحبت درباره آنها را دارد تعیین میکنند. بهتر است به فرزندانتان اجازه دهید اگر نسبت به داشتن بعضی چیزها کنجکاو هستند، قبل از هر کسی آن موضوعات را با خود شما در میان بگذارند.
بهتر است سعی نکنید تنها با دادن پند و اندرز به فرزندانتان، طوری با آنها برخورد کنید که دیگر تمایلی به مطرح کردن خواستهها و مشکلاتشان با شما نداشته باشند. بهترین کار این است که ارتباط شما آنقدر دوستانه باشد که آنها قبل از هر کس، شما را برای یافتن پاسخ خود انتخاب کنند. سعی نکنید به فرزندانتان دروغ بگویید و ذهنشان را منحرف کنید تا خطری تهدیدشان نکند. این موضوع در بسیاری از مواقع نتیجه عکس میدهد و نوجوان را مشتاقتر میکند تا خودش آن را کشف کند. واقعیات را بپذیرید زیرا انکار کردن آنها مشکلی را حل نمیکند. شیوه برقراری روابط اجتماعی از سوی والدین نیز تاثیر بسیار مهمی دارد زیرا نشان میدهد چگونه میتوان اوقات خوبی را با دوستان سپری کرد. لذا این مسئله از اهمیت ویژهای برخوردار است که خود والدین در مهمانیها و هنگام معاشرت با دوستان و آشنایان چگونه وقت میگذرانند و چه نوع سرگرمیهایی را انتخاب میکنند.
در هر الگویی پیامی وجود دارد. نوجوانی که والدینی سیگاری دارد، دو برابر بیش از فرزندان والدین غیرسیگاری در معرض مصرف سیگار قرار دارد. درصورتی که یکی از والدین بهشدت گرفتار مصرف مواد باشد به احتمال زیاد فرزند آنها نیز به خاطر در دسترس بودن اینگونه مواد، به مصرف آنها روی خواهد آورد. اما سلامت والدین میتواند در انتخاب روشی صحیح برای زندگی از سوی فرزندان بسیار مؤثر باشد. مثلا والدین سالم برای کاهش فشارهای روحی، ناراحتیهای احساسی یا افزایش احساس شادی و آرامش، هیچگاه به سراغ مصرف مواد نمیروند بلکه از الگوهای سالم تفریحی بهره میبرند. به علاوه درصورت لزوم درباره مصرف مواد با فرزندانشان صحبت میکنند و درباره عوارض سوءمصرف آن به آنها توضیح میدهند. درواقع والدین میتوانند 2 الگو به فرزندان خود ارائه دهند؛ یکی چگونه بودن و دیگری چگونه نبودن.
تاثیرپذیری از الگوهای مختلف
رفتار و شخصیت افراد به میزان قابل ملاحظهای در خانواده آنها و سپس جامعهای که در آن زندگی میکنند شکل میگیرد. آنها در خانواده نقشهای اجتماعی متعددی میآموزند که در طول زندگی با آنها خواهد بود. فرزندان در خانواده میآموزند که با دیگران چگونه رفتار کنند و در عوض انتظار چه رفتاری از سوی دیگران داشته باشند. نوجوانان معمولا دوست دارند بیشتر در جمع همسن و سالان خود باشند. بنابراین باید از اعتماد به نفس و قاطعیت لازم برخوردار باشند تا کسی نتواند خیلی زود آنها را از مسیر صحیح منحرف سازد. مثلا والدین باید به فرزندانشان خاطرنشان کنند که آنها هیچوقت مجبور نیستند تحت تأثیر الگوهای رفتاری دوستان خود قرار بگیرند.به عنوان مثال اگر دوستانشان آنها را تشویق به رفتارهای پرخطر، ازجمله مصرف موادمخدر میکنند، باید توانایی گفتن کلمه «نه» و جواب منفی را داشته باشند. اگر هم نمیتوانند بهطور مستقیم مخالفت کنند، میتوانند دلایلی را ذکر کنند که آنها را از ادامه ارتباط رهایی بخشد. مثلا میتوانند به دوستان خود بگویند که از طرف والدینشان با محدودیتهایی روبهرو هستند و باید زود به منزل بازگردند. استفاده از کلماتی مانند «حالا نه،...» و «الان کار دارم، باید بروم» و «نمیتونم چون...» مجموعهای از پاسخهای منفی و غیرمستقیم به درخواستها و فشارهای همسن و سالانی است که هر نوجوانی نیاز به دانستن آنها دارد.
بالا بردن اعتماد به نفس
یکی از راههای مؤثر پیشگیری از توجه و گرایش جوانان به مصرف موادمخدر افزایش اعتماد به نفس در آنهاست. والدین باید به فرزندانشان این پیام را منتقل کنند که «وقتی زندگی دشوار میشود ما از تو میخواهیم نگرشی مثبت داشته باشی و درباره خودت تصورات خوبی بکنی زیرا اعتماد به نفس تو به این موارد بستگی دارد». والدین به این طریق، هم از فرزندانشان حمایت میکنند و هم مراقبت، زیرا میدانند هر چه فرزندانشان بیشتر اعتماد بهنفسشان را از دست بدهند بیشتر در معرض خطر و آسیبهای اجتماعی قرار خواهند گرفت.
فراموش نکنید یکی از دلایل دورشدن فرزندانتان از شما، داشتن اختلاف سلیقه بین شما و آنهاست. اما این موضوع نباید مانع برقراری ارتباط صحیح بین شما و فرزندانتان شود. آنها باید بدانند این طبیعی است که شما از دو نسل متفاوت با عقاید و علایق متفاوتی هستید. پس اگر به خواستها و علایق یکدیگر احترام بگذارید فرزندانتان نیز اعتماد به نفس خود را از دست نخواهند داد و میتوانند به راحتی عقاید و نظرات و همچنین مشکلات خود را با شما درمیان بگذارند.
good house keeping magazine